سازمان بهداشت جهانی در تعریف جدید خود از انسان با سواد، توانایی تغییر کردن را افزوده است؛ و  چه چیزی بهتر از کوچینگ می توانست راه تغییر کردن را برایم هموار کند؟ کوچینگ این شهامت را به من داد که خودم را به چالش بکشم و همیشه آماده برای تغییر باشم. پس از یک سالی که در بنیاد فرهنگ زندگی با دوستانی نادیده، همسفر بودم و به طور غیر رسمی نوعی از کوچینگ خودشناسی بیداری قهرمان درون را سپری کردم، زندگی رنگی دیگر طلب میکرد. سبک بودم و پر از شوق پرکشیدن و رهایی. از فکر کرمهای باغچه ام رها شده بودم  و در فکر باغبان شدن بودم تا در باغچه ام گل بکارم. رفیق نادیده ای مرا به آکادمی کوچینگ فارسی زبانان فرا خواند. دعوت به سفر شدم درست در وقت و لحظه ی درست، و درنگی در استجابت جایز نبود... و اینگونه با آکادمی کوچینگ فارسی زبانان در سفر کوچینگ همسفر شدم. این سفر یکی از زیباترین سفرهای زندگی من بود. گذراندن دوره و گرفتن مدرک شاید یک درصد ماجرا باشد! ماجرای اصلی اما این است که سیمیندخت اکنون، با سیمیندخت قبل از این دوره خیلی تفاوت دارد...